دوشنبه ۲۳ تیر ۰۴ | ۰۹:۰۲ ۸ بازديد
لکان تأکید میکند که سوژه از طریق زبان و نظم نمادین شکل میگیرد. زبان نه تنها ابزار ارتباطی، بلکه ساختاری است که سوژه را تعریف میکند. وقتی سوژه وارد نظم نمادین میشود، باید خود را در چارچوب زبان و قوانین اجتماعی تعریف کند. زبان بهعنوان یک سیستم نمادین، به سوژه امکان میدهد تا خود را بیان کند، اما در عین حال، بخشی از وجود او را نیز از دسترفته میکند. ورود به نظم نمادین (که با مرحله آینهای و سپس ورود به زبان همراه است) باعث میشود سوژه از حالت وحدت اولیه خارج شود و وارد دنیای نمادها و تفاوتها شود. این ورود به نظم نمادین، سوژه را تقسیم میکند و هویت او را تحت تأثیر قرار میدهد.
این بخش از دسترفته، که لکان آن را فقدان مینامد، بهعنوان یک خلأ همیشه در زندگی سوژه حضور دارد. سوژه از طریق زبان و نمادها سعی میکند این فقدان را پر کند، اما هرگز بهطور کامل موفق نمیشود. بنابراین لکان معتقد است که سوژه همواره در جستوجوی چیزی است که فقدان آن را احساس میکند. میل سوژه هرگز به طور کامل ارضا نمیشود.